جامع ترین پورتال سوادکوه شناسی


   در زمینه تاریخ . فرهنگ . اجتماع. اقتصاد و طبیعت سوادکوه مازندران
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید






طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ با هدف ایجاد همدلی و وفاق فارق از هر نوع تمایلات شخصی ، سیاسی و گروهی بین همه سوادکوهی ها ی عزیزکه در هر کجای جهان وایران زمین حضور دارند و احساس تعلق خاطر عمیق به زادگاهشان سوادکوه دارند ایجاد گردیده است امیدواریم بتوانیم در یک فضای بسیار خوب بخشی از گمشده های عاطفی و تعلقات خاطر مان را که بخاطر دغدغه های روزمره زندگی به دست فراموشی سپردیم بازیابی نموده در این راستا دست تک تک عزیزان سوادکوهی را جهت رسیدن به فضای مطلوب می فشاریم همیشه منتظر حضور سبزتان هستم.
لينك دوستان
» قالب وبلاگ

» فال حافظ

» قالب های نازترین

» جوک و اس ام اس

» جدید ترین سایت عکس

» زیباترین سایت ایرانی

» نازترین عکسهای ایرانی

» بهترین سرویس وبلاگ دهی

گروه خدمات مالی و حسابداری آریانا حساب
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جامع ترین پورتال سوادکوه مازندران و آدرس

http://savaadkoh.loxblog.com

لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» آيا دوباره غريو پر طنين ببر مازندران را خواهيم شنيد؟

 

آيا دوباره غريو پر طنين ببر مازندران را خواهيم شنيد؟
دو سال پيش, يعنی سال 1384 صحبت اين بود که به شکارچيان خارجی پروانه شكار پلنگ صادر گردد . ببر مازندزان را از دست داديم و حال نوبت پلنگ ايرانی رسيده. يک رويداد محيط زيستی را تعريف ميکنم شايدپندآموز باشد

بوميان ساکن ساحل درياچه ای در يک کشور آفريقايی صدها سال, نسل اندر نسل عمدتا از طريق ماهيگيری زندگی شان را ميگذراندند. درياچه مزبورچند هفته ای در سال به استراحتگاه بين راه مرغان دريايی مهاجر تبديل ميشد. از نيمه دوم قرن گذشته ميلادی درياچه به يک مکان توريستی تبديل شد. برای ساختن هتل و رستوران و... مرداب ها و نيزارهای بسياری خشک و درختان بسياری قطع گرديد. توريستهای زيادی از سراسردنيا به آنجا می آمدند,بويژه در چند هفته ای که پرندگان آنجا اتراق ميکردند. همه راضی بودند, توريستها, صاحبان هتلها و رستورانها و همچنين ساکنان بومی که علاوه بر درآمد ناشی از ماهيگيری پولی هم از طريق کار در اين هتلها و رستورانها نصيب شان ميشد. چند سالی همه چيز به خوبی گذشت, اما, به تدريج هر ساله از شمار پرندگانی که در درياچه و اطرافش اتراق ميکردند کم ميشد, و تعداد توريستها همچنين, چند سالی گذشت و شمار پرندگان به تعداد بسيار ناچيزی و شمار توريستها به صفر رسيد. اماکن توريستی بسته شدند و بوميان ماندند و کار ماهيگيری. دو سه سالی گذشت. به تدريج از شمار ماهيان هم کاسته ميشد و بسياری از بوميان برای امرار معاش مجبوربه مهاجرت و ترک زادگاه خود شدند. بعد ازهجوم مردم به شهرها, دولت گروهی کارشناس خارجی را در جستجوی علل اين مهاجرت گروهی به محل فرستاد. نتيجه تحقيقات و بررسی اين گروه اين بود: با خشک کردن مرداب ها و نهرها و بريدن درختان اطراف درياچه وهمچنين مزاحمت های توريستها و... پرندگان که از محيط طبيعی برای تغذيه و استراحت محروم شده بودند. مسير خود را عوض کرده و استراحتگاه ديگری در جايی ديگر پيدا کردند. باناپديد شدن پرندگان, غذای اصلی ماهيهای درياچه که نوعی از گياه يا جلبک دريايی که برای رشد و نمو به فضله پرندگان وابسته است نيز از بين رفت. در نتيجه از شمار ماهيها منبع اصلی درآمد بوميان هم کاسته شد. آيا اميدی به بازگشت پرندگان هست؟ بعيد به نطر ميرسد. چون در بيشتر کشورهای اروپايی و حتی اسرائيل سالهاست که با تخصيص بودجه های کلان روی پروژه هايی چون بهبود سازی درياچه های اتراقگاه و همچنين ايجاد استراحتگاههای بين راه مصنوعی برای پرندگان مهاجرنه تنها شمار پرندگان خود را حفظ ميکنند, بلکه حتی در جاههايی موفق شدند بطور مصنوعی مسير پرواز پرندگان را عوض کرده و به محل مورد نظر خودشان هدايت کنند.
سرگذشت مرداب ها, نيزارها, نهرها, درختان, پرندگان, جلبکها, ماهيان و مردمان ساکن ساحل اين درياچه آفريقايی, يادآور بستگی و وابستگی همه موجودات زنده و حتی بيجان طبيعت است که در يک هارمونی طبيعی ميليونها سال با هم بسر بردند. و در عين حال هشداری است به ما که بهره برداری نا بجا و سود جويی از عناصر طبيعت و شکستن اين هارمونی چه عواقبی را گريبانگير همه خواهد کرد
ببر مازندران شباهت زيادی با ببر بنگالی دارد با اين تفاوت که تعداد نوارهای دور بدنش بيشتر و نازکتر و رنگ پهلو ها پر رنگتر از ببر بنگالی ميباشد. اين "گربه" بزرگ و زيبای ايرانی بيش از 40 سال است که به احتمال نزديک به يقين نسلش در ايران منقرض شده است. گرچه هر از چند گاه خبر برخورد با ببردر بيشه های مازندران در بين ساکنان برخی روستاهای آن خطه اميدی را در دلها زنده ميکند, افسوس که هيچ رد , اثر يا نشانی که دال بر مستند بودن اين خبرها باشد بدست نيامده و متاسفانه اين نوع اخبار را ميتوان تنها بعنوان خطای ديد و يا شايعه تلقی کرد. زنده ياد کريم کشاورز در کتاب تاريخ گيلان وقتی ددان موجود در شمال را برمی شمارد ببر هم جزو آنهاست. و کتاب فوق در سال 1347 خورشيدی به چاپ رسيده است. يعنی 40 سال پيش هنوز ببر در جنگلهای شمال ايران وجود داشت, و يا اينکه تازه منقرض شده و کسی از اين فاجعه محيط زيستی با خبر نبوده. درباره آخرين ببرهای مازندران که ديده شده دو روايت وجود دارد که هر دو غم انگيز است, اولی ببری است که در 10 کيلومتری کلاله در سال 1332 توسط شکارچی حرفه ای سروان احمد هنرور کشته شد. احمد ميرزاده, شاعر و نويسنده نوجوانان, در کتابی به نام " ببرها هنوز نعره مى كشند" درباره اين ماجرا نوشته است. و دومی در سال 1338 ببری با رنگ حنايی مايل به قرمز با خطوط پهن سياه‌رنگ در ارتفاعات جنگلی شمال ايران توسط يک شكارچی محلی کشته شد.
افزايش جمعيت, توسعه زمينهای کشاورزی به بهای خشک کردن و نابودی مرداب ها و نيزارها, شکار بی رويه آهو, گوزن , خرگوش و گراز(طعمه های اصلی ببر) و در نتيجه کاهش شمارآنها , کشتن ببر توسط شکارچيان حرفه ای و همچنين روستائيان بخاطر حفاظت از دامهای اهلی, قطع بی رويه درختان توسط شرکتهای چوب بری, عدم کارآيی ادارات جنگلبانی و گاها همکاری مسئولان اين ادارات با بزهکاران محيط زيستی بصورت گرفتن رشوه و... عوامل اصلی نابودی ببر مازندران ميباشند.
آيا دوباره غريو پر طنين ببر مازندران را خواهيم شنيد؟ شايد روستائيان واقعا اين سلطان جنگلهای شمال را ديده اند, سلطانی که از شرم ناتوانی در حفظ ملک خويش به پرت ترين گوشه های جنگل پناه برده است. اما آنچه که در دسترس هست (البته در ايران) از حد چند تا عکس و نقاشی تجاوز نميکند. اما در خارج از ايران (همانند آثار فرهنگی و تاريخی و دفينه های ماندگار از دوران باستان ما که سالهاست به موزه های انگليس, فرانسه, آمريکا , اسرائيل و روسيه سرازير شده و کماکان ميشود) نه تنها عکس و نقاشی و پوست, بلکه خوشبختانه نمونه های زنده ببر مازندران هم نگهداری ميشود. به روايت مازند نومه در باغ وحش‌های شهر "اكسبورگ" آلمان و كاليفرنيای آمريكا چندين ببر ايرانی با قيد زيست بوم اين جانور وجود دارد, به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش كاليفرنيا در قسمت ببرهای تانگای هند و مازندران كه هر يك جداگانه نگه‌داری مي‌شوند اين مضمون به چشم مي‌خورد:"پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهايی است كه در زمان قاجار به آمريكا آورده شده است". احتمالا اين ببرها در زمان ناصرالدين شاه به اروپا و آمريکا فرستاده شدند. چون ناصرالدين شاه برای تفنن باغ وحشی در بخشى از قصر دوشان تپه ساخت که در آن مجموعه‌اى از حيوانات و از جمله تعدادى ببر مازندران نگهدارى ميشد.
دربيست سال اخير در بسياری از کشورها توانستند با پروژه هايی بعضی حيوانات را که در معرض انقراض بودند نجات دهند, و حتی در مواردی حيواناتی را که در محيط طبيعی خو منقرض شده و فقط نمونه هايی در باغ وحش ها موجود بود را به محيط طبيعی و آزاد خودشان برگردانده ونتيجه موفقيت آميز هم بود. چرا ببر مازندران نه؟ ميدانم که آرزويی دست نيافتنی است. وقتی که قطع درختان توسط شرکتهای چوب بری, خشکاندن مرداب ها, شکار بی رويه, آلودن محيط با فاضلاب کارخانه هاو...ادامه دارد, بيشتربايد نگران آنهايی باشيم که ميدانيم هنوز درجنگلهای شمال زندگی ميکنند ولی خطر آنها را هم تهديد ميکند و هشدار که اينان هم اگر نجنبيم دچار سرنوشتی مشابه ببرمازندران خواهند شد: بز کوهی, پلنگ, خارپشت, خرس, خرگوش, روباه, سمور, سنجاب, شغال, قوچ, گراز, گربه وحشی, گرگ, گوزن و همچنين شماری از آبزيان .


نويسنده : امیر اصغری راد | تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1391برچسب:ببر مازندران, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عناوين آخرين مطالب